English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (756 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
My curfew is at 11. U من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I've got to watch what I eat. U باید مواظب رژیمم باشم.
I've got to watch what I eat. U من باید مواظب به آنچه می خورم باشم. [که چاق نشوم]
We had to queue [line] up for three hours to get in. U ما باید سه ساعت در صف می ایستادیم تا برویم تو.
sundial U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundials U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
Look at the watch. U نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
zone time U وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
By my watch it's five to nine. U طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
if i be U اگر باشم
spindle U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindles U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
standard time U ساعت بین المللی ساعت استاندارد
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. U او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
I owe her a grudge U حق دارم که با اولج باشم
if i were you U اگرمن جای شما باشم
I wI'll come tommorow if at all. U اگر آمدنی باشم فردا می آیم
I'd like to have a place of my own [to call my own] . U من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
I'm old enough to take care of myself. U من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house U تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house U خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
honeycombs U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
homebody U ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
tricotine U پارچه زبر لباسی خانه خانه
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
honeycomb U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
hound's tooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
toft U عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
synchronous U ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
judy U در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم
clockwise U مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
double coincidence of wants U زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
o'clock U ساعت از روی ساعت
garde manger U سرد خانه اشپز خانه
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
bagnio U فاحشه خانه جنده خانه
weigh house U قپاندار خانه ترازودار خانه
transmissions U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
One day I want to have a horse of my very own. U روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ranged U یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb U خانه خانه کردن
ranges U یک خانه یا تعدادی خانه
range U یک خانه یا تعدادی خانه
I like to be friends with you. U من دوست دارم با تو دوست باشم.
the house is in my possession U خانه در تصرف من است خانه در دست من است
watches U ساعت
watching U ساعت
passionflower U گل ساعت
passion flower U گل ساعت
timepiece U ساعت
horologium U ساعت
oclock U ساعت
maypop U گل ساعت
in hour's time U دو ساعت
zero hour U ساعت س
watched U ساعت
watch U ساعت
horologii U ساعت
timepieces U ساعت
clock generator U ساعت زا
h hour U ساعت س
by my watch U ساعت من
hours U ساعت
hour U ساعت
clocks U ساعت
hourly U ساعت به ساعت
clock U ساعت
horologe U ساعت
self-esteem U ساعت
hour ly U ساعت به ساعت
clk U ساعت
ticker [colloquial] [watch] U ساعت
clock U ساعت
ticker U ساعت
timŠepiece U ساعت
Every so often . Every hour on the hour. U دم به ساعت
time-piece U ساعت
timepiece U ساعت
clocks U ساعت ها
hourglass U ساعت شنی
ampere hour U امپر ساعت
sundials U ساعت افتابی
ampere hour U امپر- ساعت
alarum clock U ساعت شماطهای
alarum U ساعت زنگی
hourglasses U ساعت ریگی
hourglass U ساعت ریگی
hourglasses U ساعت شنی
alarm clock U ساعت شماطهای
at eight o'clock U در ساعت هشت
atomic clock U ساعت اتمی
clock maker U ساعت ساز
civil time U ساعت محلی
chess clock U ساعت شطرنج
capped watch U ساعت شکاری
by my watch U مطابق ساعت من
business hours U ساعت کاری
business hours U ساعت اداری
balance wheel U رقاص ساعت
horologer U ساعت ساز
clocks U ساعت ورزشگاه
clock U ساعت ورزشگاه
hand U عقربه [ساعت ...]
clockhand U عقربه [ساعت ...]
pocket watch U ساعت جیبی
sundial U ساعت افتابی
wristwatches U ساعت مچی
wristwatch U ساعت مچی
wristlet watch U ساعت مچی
wrist watch U ساعت مچی
fob U زنجیر ساعت
face of the clock U صفحه ساعت
alarm clocks U ساعت شماطهای
wall clock ساعت دیواری
civil time U ساعت معمولی
watch maker U ساعت ساز
shot clock U ساعت مسابقه
man hours U نفر در ساعت
man hour U نفر ساعت
tower clock U برج ساعت
lights out U ساعت خواب
universal time U ساعت جهانی
kwh U کیلووات- ساعت
w.h. U وات ساعت
watch case U قاب ساعت
time clock U گاه ساعت
watch glass U شیشه ساعت
internal clock U ساعت داخلی
in the space of an hour U بفاصله یک ساعت
watch key U کلید ساعت
mean time U ساعت متوسط
moon dial U ساعت مهتابی
shooting ckock U ساعت مسابقه
shipper U اهرم ساعت
sext U عبادت ساعت 21
sext U نماز ساعت شش
real time clock U ساعت بلادرنگ
quarter hour U ربع ساعت
pph U تعدادصفحه در ساعت
solar time U ساعت شمسی
physiological clock U ساعت فیزیولوژیکی
sun dial U ساعت افتابی
system time U ساعت سیستم
the two o'clock d. U توزیع ساعت دو
the watch is warranted U خوبی ساعت
navy time U ساعت دریایی
watch test U ازمون ساعت
watchcase U قاب ساعت
watchcase U جعبه ساعت
rush-hour U ساعت پرمشغله
rush-hour U ساعت شلوغی
8 oclock sharp . On the stroke of 8. U سر ساعت هشت
half hour U نیم ساعت
Face of the watch . U صفحه ساعت
We will come at 8. ما ساعت 8 میاییم.
game clock U ساعت ورزشگاه
four o'clock U ساعت چهار
electric clock U ساعت الکتریکی
dutchmans U یکجور گل ساعت
digital clock U ساعت رقمی
clock work U چرخهای ساعت
clock speed U سرعت ساعت
passion fruit U میوهی گل ساعت
kilowatt hours U کیلووات در ساعت
watt hour U وات ساعت
sandglass U ساعت ریگی
hour glass U ساعت ریگی
wristlet U بند ساعت
zulu time U ساعت گرینویچ
horology U ساعت سازی
watch glss U شیشه ساعت
biological clock U ساعت زیستی
daylight saving time U ساعت تابستانی
hr U مخفف ساعت
horary U ساعت بساعت
hrs U مخفف ساعت
kilowatt hour U کیلووات در ساعت
hand glass U ساعت شنی
watchmaker U ساعت ساز
watchband U بند ساعت
clockwise U درجهت ساعت
clockwise U در جهت ساعت
watchbands U بند ساعت
solarium U ساعت افتابی
solariums U ساعت افتابی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1tink and grow rich
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
1they have to be self-consistently determined.
1 just got to figure out where to headمعنی این عبارت چیست؟
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com